قند

قند جان تا این لحظه 5 سال و 8 ماه و 15 روز تو دل مامانشه

فندق خوشمزه

دانلود آهنگ پیمان شکسته از داریوش اصلا خودم عوض کردم یا زیبا؟ فقط میدونم مثل آدم آهنی بی اختیاري شده بودم که دیگران برام تصمیم میگرفتند. دستمو گرفتو جلوي آینه برد، کنارم ایستاد: مریم ببین چقدر لباست بهت میاد. ببین آریا چه سلیقه ي خوبی داره. کاش ساکت میشد. کاش اینقدر حرف نمیزد. اي کاش میتونستم بگم دهنتو ببند. اي کاش میتونستم بگم من ترحم توي صداتو میفهمم. بغضم هر لحظه بزرگتر میشد، اما اشکی نبود که بریزه و راحتم کنه. زیبا دستی به روي سرم کشید و صورتمو به سمت آینه برگردوند. کاش کور بودمو نمیدیدم صورت آرایش شدمو. موهاي بلندمو شلاقی کرده بودو به دورم ریخته بود. سرویس طلاي سفید ظریفی زینت بخش گردنم بود. نگاهم به روي لباسی که به تنم کرده بودن، موند. لباس طلایی دکلته ، از جنس گیپور که روش پر بود از نگین و سنگهاي طلایی. از یه وجب بالاي زانوم آستري لباس که ساتنی طلایی بود تموم میشدو به جاش یه حریر بلند بود. حریر و گیپوري که روي هم بودنو زیبایی لباسو دو چندان میکردن. دامن لباس دنباله دار بود که روي زمین کشیده میشد. یه چاك بلند هم سمت چپ لباس بود که تا بالاي یه وجب بالاي زانوم ادامه داشت. صداي موزیک از پایین بگوش میرسید، صداي خنده هاي گاه و نیم گاهی که بلند میشد. چرا همه شاد بودن؟ فقط من اینجا بودم که باید اذیت میشدم؟ خوشی فقط براي من حرام بود؟ چی میشد اگه آریا این بار گذشت میکرد؟ پري سرشو آورد داخل اتاقو گفت: بیاین بریم همه مهمونا اومدن. زیبا دستشو گذاشت روي بازوم و هدایتم کرد به سمت در. آریا چند دقیقه یکبار نگاهم به سمت پله ها برمیگشت. امیر با خنده بهم گفت: چیه؟ خیلی چشم انتظار خانوماتی. خبریه؟ پریو دیدم که با سرعت به سمتم میاد. نزدیکم شدو توي گوشم گفت: آریا این دختره احمق، دیوونه شده نمیاد پایین. دستم مشت شد، سري تکون دادم: تو همین جا پیش مهمونا بمون، خودم ادبش میکنم. رو به امیر گفتم: یه مشکلی پیش اومده، زود برمیگردم.


تاریخ : 18 مهر 1398 - 04:37 | توسط : saharngh | بازدید : 345 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام