قند

قند جان تا این لحظه 5 سال و 8 ماه و 14 روز تو دل مامانشه

دنیای من

دانلود آهنگ آنا از داریوش امیر یه کم به اطرافش نگاه کرد، تن صداشو پایین آورد و گفت: آریا هیچ معلوم هست چه غلطی داري میکنی؟ این چه وضعیه براي مریم ساختی؟ چشم گردوندمو به جمعیتی که داشتن میرقصیدن نگاه کردم: مگه چه وضعیه؟ مریم از خداشه که اینقدر تغییر کرده. امیر از بین دندون هاي کلید شدش گفت: آریا حرف مفت نزن. قیافه ي مریم داد میزنه چقدر گریه کرده، حال بدشو میشه از صد کیلومتري فهمید، فقط بهم بگو چرا؟ به سمت مریم برگشتم، سهیلو دیدم که کنار مریم نشسته و داره باهاش حرف میزنه، انگار بازي داشت شروع میشد. اشاره اي بهش کردم: نگاه کنی میفهمی چندان هم از توفیق اجباریش ناراضی نیست. امیر رد نگاهمو گرفت: آریا میخواي بگی هنوزم تفاوت مریمو شیوا رو نفهمیدي؟ فقط فکرشو کردي اگه اون چیزي که میخواستی نشد، با مریم چیکار کنی؟ فرهاد به همراه دوست دخترش پیشمون اومد، امیر مجبور به سکوت شد، فرهاد دستشو جلو آورد: سلام آریا خان. تولدت مبارك. این قدر کم پیدایی که سالی یه بار توي تولدات میشه دیدت. دستشو محکم فشردمو جوابشو دادم، با اشارم خدمتکاري که نوشیدنی سرو میکرد، جلو اومد، یکی از گلاسهارو برداشتمو به دست فرهاد دادم، براي خالی نبودن عریضه گفتم: خوشحالم ازینکه دوباره دیدمت. معرفی نمیکنی؟ دختره از اینکه مورد توجهم قرار گرفته بود، تو ابرها سیر میکرد، دستشو جلو آوردو با ناز گفت: سیمین هستم، تبریک میگم تولدتونو. درسته با اونها حرف میزدم، اما تموم حواسم به مریم و سهیل بود. میدونستم کم کم بعضی از مهمونام به مریم تمایل پیدا میکنند. همونایی که به عمد به مهمونی دعوتشون کرده بودم، همونایی که حتی با اینکه میدونستن مریم الان همسرمنه، باز هم بهش پیشنهاد میدادن، نمونش بین اطرافیانم زیاد بود. مریم سربه زیر نشسته بود، حرفی نمیزد، نه لبخندي، نه اخمی، خنثی خنثی، حتی سرشو بالا نمیاورد. سهیل از کنار مریم بلند شدو با یکم تعلل کارتشو به سمت مریم گرفت، اما مریم همچنان مسکوت مونده بود. وقتی دید مریم محل نمیذاره، وقتی دید مریم بهش پا نمیده، دستی لابلاي موهاش کشیدو رفت پیش یه نفر دیگه.


تاریخ : 18 مهر 1398 - 04:42 | توسط : saharngh | بازدید : 318 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام