قند

قند جان تا این لحظه 5 سال و 8 ماه و 14 روز تو دل مامانشه

عشق ننه

دانلود آهنگ غلام قمر از داریوش نگاه باربد به سمت من برگشت: بستگی داره. یه کاري دارم اینجا. منتظر جواب یه نفرم تا وقتی که کارم تموم نشه، اینجا موندگارم. چرا حس کردم این حرفشو به من میزنه؟ چرا از شنیدنش حالم بد شد؟ خون هجوم برد به گونه هام. آریا سحرناز مدام باهام حرف میزد. سحرم اومده بود، جلوي مریم ایستاده بود و نمیذاشت ببینم اونجا چه اتفاقی داره میفته. کلافه دستی به موهام کشیدم. چشم تابوندم، شهابو دیدم که با دستاي مشت شده، با ابروهاي گره شده، به سحر نگاه میکنه، باید غیرتو از شهابی یاد میگرفتم که نسبت به سحري که هنوز نسبتی باهاش نداره ، اینقدرحساسیت به خرج میده؟ آخر طاقت نیاوردو به سمتشون رفت. با گفتن ببخشیدي سحرنازو از خودم دور کردم، میخواستم بشنوم بینشون چی میگذره. نزدیکشون رفتم، کنار میز بار ایستادمو به حرفاشون گوش دادم. شهاب رو به سحر گفت: سحر جان چرا دیر کردي؟ سحر پوفی کرد : اوف اگه بدونی یه ساعته منتظرم سحرناز آماده بشه. هی لباس عوض میکرد میگفت نه این خوب نیست. آخرشم با تهدید اوردمش بیرون. حالام معلوم نیست کجا غیبش زده. شهاب رو به مریم گفت: ببخشید میشه هم صحبتتونو براي چند لحظه قرض بگیرم؟ بدون اینکه بخواد جواب مریمو بشنوه، دست سحرو گرفتو با خودش برد تا با هم برقصند. مشروبمو مزه مزه کردمو از پشت بهشون نزدیکتر شدم. حالا کاملا بالاي سرشون ایستاده بودم، اما اونا متوجه من نبودن، کاملا غرق صحبت بودن. صداي باربدو شنیدم: مریم خانوم، چرا شما اصلا به منو حرفام توجه نمیکنید؟ عزیزم، از همون اول متوجه تفاوتت با بقیه شدم. تو خاصی. تو لایق پرستشی. نمیدونم چطور منظورمو برسونم. ببین دخترکم من الان ازت یه جواب میخوام. از خودم برات گفتم، از زندگیم گفتم، فقط یه جواب ساده میخوام، هستی باهام؟ به مریم میگفت عزیزم، به مریمی که یه بار از من ملاطفت ندید؟ باید حقو به مریم میدادم که به باربد نرمش نشون بده؟ یا باید یقه ي باربدو میگرفتم که به مریم پیشنهاد میده؟ یا باید خودمو بازخواست میکردم که این موقعیتو براي مرداي هوس باز اطرافم فراهم کرده بودم که به همسر من نزدیک بشن؟


تاریخ : 18 مهر 1398 - 04:50 | توسط : saharngh | بازدید : 321 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام