قند

قند جان تا این لحظه 5 سال و 8 ماه و 16 روز تو دل مامانشه

معرفی مجدد

دانلود آهنگ نشانی از تو می بینم از داریوش به دختراي رنگارنگی که وارد ساختمون میشدن اشاره کردو ادامه داد: من که تا صبح همین جا میمونم. بدون حرفی از ماشین پیاده شدم، صداي شهابو شنیدم که به امیر تذکر میداد تا توي مهمونی مراعات کنه. بعد از من شهاب و در آخر امیر با سبد گل پیاده شد. به محض ورودمون بوي سیگاروادکلن که مخلوط شده بود به مشامم رسید. خدمتکار دم در پالتو و سبد گلو ازمون گرفت. صداي موزیک لایتی که پخش میشد و جمعیتی از دختر پسراي جوون که وسط میرقصیدن، خاطره مهمونی چند شب پیشمو به یادم میاورد و اخم روي پیشونیمو پررنگتر کرد. چشم گردوندم، صادقیو دیدم که مشغول حرف زدن با مردي بود، به محض دیدنمون با خوشحالی سر تکون دادو به طرفمون اومد. صادقی: به به جناب ارجمند. خیلی خوش اومدین. کم کم داشتم به نتیجه میرسیدم که ما رو قابل ندونستین. دستشو فشردمو در جوابش سرد و کوتاه گفتم: توي ترافیک موندیم. شهاب ادامه داد: امیدوارم دیر رسیدنمون حمل بر بی ادبی نشده باشه. صادقی خنده اي کردو گفت: اختیار دارین آقاي موسوي. با اومدنتون مجلسمونو منور کردین. با امیر هم دست دادو با ما هم قدم شد. به نگاه هاي کنجکاو با خنده جواب میداد و مارو معرفی میکرد. با صاحب چند شرکت بزرگ آشنامون کرد. اونا هم اظهار تمایل میکردن که توي اولین فرصت با ما درباره ي کار صحبت کنن. من سکوت میکردمو جوابشونو به شهاب واگذار میکردم. بلاخره صادقی باعذرخواهی ما رو تنهاگذاشت.گوشه اي ایستادیم.متوجه نگاه هاي مشتاق دخترا به روي جمع سه نفرمون بودم. امیر کمی جابجا شدو گفت: آریا از من انتظار نداشته باش تا آخر کنار توي بداخلاق وایسم. به اولین سفیر مهر و دوستی که اومد پاسخ مثبت میدم.


تاریخ : 18 مهر 1398 - 09:17 | توسط : saharngh | بازدید : 322 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام